به گزارش سرویس تحلیل ،پایگاه خبری بالویز”با رشد تکنولوژی و در دسترس بودن وسایل ارتباط جمعی همچون موبایل استفاده از سلفی در بین مردم روز به روز در حال افزایش است.
روزانه توسط کاربران گوشی های همراه ،هزاران سلفی از حوادث در شبکه های اجتماعی منتشر می شود و هر کدام بیانگر واقعیت هایی از حوادث پیرامون خود است.
چه بسا بسیاری از این سلفی ها ( عکسها ) در زمان خودشان تبدیل به تیتر رسانه های کشور ها و حتی رسانههای جهان می شوند و بحثهای زیادی حول آنها شکل می گیرد.
حال؛ سوال محوری این است که عکس سلفی چیست و علت رواج این پدیده چیست؟
اصطلاح سلفی که با واژه هایی چون «خویش اندار» یا «خودگراف» در فرهنگ لغت فارسی شناخته میشود، برای اولین بار در سال ۲۰۰۵ میلادی توسط ریچارد گریوز درمقالهای مورد استفاده قرار گرفت.
بعدها با اضافه شدن هشتگ #selfie در شبکههای اجتماعی بسیار همه گیر شد؛ در سال ۲۰۱۳ به عنوان واژه سال انتخاب شد و اولین بار درفرهنگ آکسفورد مورد استفاده قرار گرفت.
شاید قدمت عکاسی سلفی به قرنها قبل باز گردد، زمانی که شازدههای درباری نقاشی را استخدام میکردند تا تصویر پرتره ای از آنها بکشد و شکل و قیافهشان را بازنمایی کند.
این فرایند به تصویر کشیدن افراد، سالها ادامه یافت تا این که در عصر جدید با توسعه ابزارهای عکاسی و به خصوص تلفنهای همراه، گرفتن عکس با سرعت و سهولت اتفاق افتاد.
همزمانی این جریان با توسعه شبکههای اجتماعی و امکان به اشتراک گذاری عکسها، باعث افزایش استفاده از عکس های سلفی برای شهرت یافتن شده است.
امروزه همه گروههای اجتماعی و افراد از این سبک عکس گرفتن در شرایط مختلف استفاده میکنند و سلفی گرفتن چنان همه گیر شده است؛ که به جرات میتوان گفت کسی نمی تواند جلودار این جریان باشد.
سوال مهم این است که پدیده سلفی گرفتن را میتوان با نظریههای روانشنانسی تبیین کرد یا برای تحلیل آن باید نظریههای اجتماعی را فراخواند.
روانشناسان این موضوع را به تعبیر “سی رایت میلز” تقلیل میدهند و دچار روانشناسی گرایی می شوند.
ولی جامعه شناسان معتقدند این موضوع بیش از آنکه موضوع و جریانی روانشاسی باشد، پدیده ای است که در بسترها و جریانات اجتماعی باید آن را تحلیل کرد و به تعبیری وجهه اجتماعی آن را پررنگتر میبینند.
حال با توجه به جمیع این جهات و فارغ از چالشهای فرا روی این تحلیلها تنها به بازنمایی دیدگاههای مطرح در این زمینه می پردازیم و در انتها سعی می کنیم تحلیلی فرا رشتهای از این موضوع ارائه کنیم.
دیدگاه صاحب نظران در مورد دلایل گرفتن عکس سلفی:
خودشیفتگی و تاریخچه آن: در روانپزشکی و روانشناسی خودشیفتگی (نارسیسیسم) افراطی براساس خصیصههای روانی و شخصیتی در عشق بیش از اندازه به خود شناسایی میشود و آن را نوعی اختلال روانی میدانند.
فروید عقیده داشت که بسیاری از خصیصههای خودشیفتگی با فرد به دنیا میآیند و او نخستین کسی بود که خودشیفتگی را با روانکاوی توضیح داد.
از نظر آندرو موریسون نیز، در دوران بزرگسالی، میزان مفیدی از خودشیفتگی در افراد وجود دارد یا به وجود میآید که آنها را قادر میسازد تا در رابطه برقرار کردن با دیگران فردیت خود را نیز در نظر بگیرند.
بطور خلاصه این دیدگاه، انسانها را افرادی خودشیفته میداند که با گرفتن عکسهای سلفی خود را به نمایش گذاشته و عنصر فردیت خود را به منصه ظهور میرساند.
نظریه تمایز و مد اجتماعی: عنصر دیده شدن به وسیله ایجاد تمایز بین خود و دیگران، جوهره وجودی این نظریه است.
متمایز نمودن خود از دیگران در جامعهی فردگرا شدهی امروز شیوع دارد که از این طریق، فرد به دنبال کاراکترهای شخصیتی میگردد که بتواند خود (Self) را فراتر از حوزه اجتماع بازنمایی و هویت یابی کند.
“جورج زریمل” نظریه پرداز مد میگوید: مد همان تغییر غیر متمرکز جنبههای فرهنگی زندگی است و از یک تنش اساسی در وضعیت اجتماعی انسان ناشی میشود.
از طرفی هر کدام از انسانها دوست دارند از دیگران تقلید کنند و از طرف دیگر مایل اند، متفاوت از دیگران باشند. جریان مد به هر دوی این تمایلات توجه میکند.
«زیمل» که نظریاتش در مورد مد همچنان مورد استفاده جامعهشناسان است، معتقد است که این تمایلات دوگانه به ماهیت انسانها برمیگردد؛ انسانها از یک طرف دوست دارند عین همسایه خود عمل کنند و از طرف دیگر از او متمایز باشند.
نظریه “اسکات لش”: «در هر دوره و زمانه ای، بیماریهای خاص همان دوره به وجود میآیند.» او در همین رابطه، یکی از مقصران اصلی را دیوان سالاری جدید میداند.
در این دنیایی که دیوان سالاری حکم میکند «موقعیت صرفا به معنای پیش رفتن نیست، بلکه به مفهوم جلو افتادن از دیگران است»، چطور می توان انتظار داشت کسی به چیزی جز خود فکر کند.
و البته فراموش نکنیم که این دیوان سالاری جدید خود ریشه در ویژگی هایی دارد که حالا نظام سرمایه داری، با خصلت های امروزش، به خود گرفته است؛ یعنی سرمایه داری مالی که تمرکزش بر مصرف است.
آیا سلفی گرفتن مرزهای اخلاقی ما را جا به جا کرده است؟ آیا به آدم هایی تبدیل میشویم که نمایش را به هر چیز دیگر ترجیح میدهیم؟ چه تحلیلی میتوان از این موضوع داشت؟
البته باید به مد بودن وسایل و ابزارهای گرفتن سلفی و نیز مد بودن شبکههای اجتماعی هم اشاره کرد.
مثلا اوایل سال ۱۳۹۴ که مونوپاد مد شده بود بلااستثنا در هر خانهای یک یا دو مونوپاد پیدا میشد که بعدها کمی تب استفاده از این ابزار فروکش کرد، هرچند همچنان یکی از ابزارهای مهم و پرفروش همه فروشگاه هاست.
نظریه نمایش و پشت صحنه نمایش:این دیدگاه که به شدت تحت تاثیر نظریههای “گافمن” قرار دارد به بازنمایی خود در زندگی روزمره و شیوههای بازنمایی در اثنای زندگی میپردازد.
به عبارتی دیگر، این دیدگاه به بررسی ارتباطات متقابل و چگونگی ارائه یک تصویر مطلوب از جانب افراد با یک برنامه قبلی و استفاده از صحنهی نمایش برای مقایسه رفتار دیگران (افراد) در جلوی صحنه و پشت صحنه، پرداخته است.
“گافمن” به دنبال بررسی شیوههایی است که فرد، در موقعیتهای معمول کاری، خود و فعالیتهایش را به دیگران نمایش میدهد، شیوههایی که تلاش میکند برداشت دیگران از خودش را هدایت و کنترل کند و نوع کارهایی که ممکن است حین اجرا مقابل دیگران انجام بدهد یا ندهد.
او به زندگی اجتماعی همچون صحنهی تئاتری مینگرد که کنشگران انسانی برای نمایش نقشها و شخصیتهای مختلف روی صحنهی آن میآیند.
چنین نگاهی به زندگی اجتماعی ریشه در اندیشهی فیلسوف و نویسنده فرانسوی قرن بیستم ژان پل سارتر دارد.
“گافمن” با تاثیرپذیری از دیدگاه اگزیستانسیالیست ها به بررسی نمود خود در زندگی روزمره میپردازد و چگونگی روی صحنه آمدن خود در تعاملات روزمره را تحلیل میکند.
“گافمن” در کتاب خود اصطلاحی دارد تحت عنوان «مدیریت تاثیرگذاری» (Impression management) و میگوید ما همیشه یکی از مهمترین دغدغههایمان این است که تصویری از خود در اختیار دیگران بگذاریم که میخواهیم.
“گافمن” مفصلا از استراتژیهایی می گوید: که ما در موقعیتهای متفاوت در زندگی روزمره برای این کار در پیش میگیریم، برای این که خودمان و تصویرمان را در نظر دیگران مدیریت بکنیم.
جذابیتهای شبکه های اجتماعی:
نهایتا شاید بتوان فارغ از دیدگاههای نظریه پردازان به واقعیتهای اجتماعی رسانهها و شبکههای اجتماعی نیز اشاره کرد.
به تعبیر “مک لوهان” شبکههای اجتماعی تمامی مرزهای جغرافیایی را در نوردیده و باعث نزدیکی بیش از پیش انسانها به یکدیگر شده است.
شبکه های اجتماعی که شرایطی را برای «اطلاع رسانی و اطلاع یابی»، «استفاده از فناوریهای نوین رسانهای»، «تسهیل در روابط خانوادگی»، «تسهیل در روابط دوستان و آشنایان»، «تقویت ارتباطات گروهی»، «تقویت ارزشها و آگاهیهای شخصی» و «استفاده از فرصتهای تفریحی و سرگرمی» فراهم نموده است باعث استفاده روزافزون شده است، بالطبع در این رهاورد انسانها تمایل دارند تا نمایی از خود را نیز به معرض نمایش قرار دهند.
نتیجه گیری به طور خلاصه:
نظریههایی که در بالا مرور شد به نکات زیر اشاره داشتند:
نظریه “فروید” معتقد است انسانها به خاطر این که خودشیفته هستند سعی میکنند خودشان را در معرض دیده شدن و نمایش قرار دهند.
نظریه “مد و تمایز” معتقد است انسانها برای این که خود را از دیگران متمایز کنند و چهره متفاوتی را از خود بروز دهندبه فضای مد وارد شده و از آنجایی که سلفی گرفتن عنصر تمایز و مد بودن را در خود دارد، افراد به این عمل دست میزنند.
نظریه “نمایش” معتقد است انسانها سعی دارند در زندگی، خود را آنگونه که دیگران دوست دارند نمایش دهند این در حالی است که ممکن است در پشت صحنه به گونه دیگری باشند.
غیر از دیدگاه های خود شبکه اجتماعی ویژگیهایی دارد که برای کابران جذاب بوده؛ عنصر ابراز وجود در آنها وجود دارد و سلفی گیرندگان در این شبکهها به خوبی دیده میشوند.
بر این اساس چیزی که در مورد سلفی باید گفته شود، این است که در بیرون محیط فردی و در محیط اجتماعی تغییراتی در حال حدوث است و اکنون با چیزی شبیه به یک موج اجتماعی یا به قولی یک مد اجتماعی رو به رو هستیم .
در گذشته هم شاید ما دوست داشتیم خودمان را به رخ دیگران بکشیم ولی لوازمش را نداشتیم و البته امروزه تکنولوژیهای بروز و امکان به اشتراک گذاری عکسها این امکان را برای ما فراهم نموده است.
یکی از دلایل شیوع آن انتظارات فرهنگی دیگران از ماست که به این موج بپیوندیم.
این نیاز پنهان در ذهن انسان، او را به سمت گرفتن عکس سلفی هدایت میکند و شاید حداقل در حد ذخیره نمودن در گوشی باشد.
در هر صورت نیاز ذاتی انسان به دیده شدن و مطرح شدن است که برای تامین این نیاز از دوربین عکاسی و یا دوربین گوشی موبایل به عنوان سریعترین ابزار تولید تصویر میتواند استفاده نماید.
در واقع وقتی سلفی میگیریم با خودمان فکر میکنیم این چه کار عبثی است ولی باید این کار را انجام دهیم و نیرویی از بیرون ما را به این کار وادار میکند به تعبیر “مارکس” آنچه ما را میسازد آگاهی اجتماعی ما نیست بلکه هستی اجتماعی ماست.
مهاباد/بالویز/۱۴۰۲/۰۶/۰۴-۰۵:۰۷:۳۹/خبر۳۸۴۵/کدخبر۱۸۴۰۶/ش ۲۰۹/
با دیدن این دو دقیقه فیلم می توان به واقعیت مطلب پی برد.
یکی از جالبترین و مهم ترین تاثیرات اجتماعی موسیقی در ایجاد دلبستگی ایمن بین مادر و فرزند است.
انتشار اخبار هفته گذشته مهاباد و منطقه در سایت خبری بالویز به صورت فیلم منتشر شد.
شانزدهمین هفته فیلم و عکس مهاباد از 22 الی 24 خرداد مهاباد به صورت غیر رقابتی در مهاباد برگزار شد.
Δ